برای تغییر دوبله یا تماشاکردن فیلم به صورت زبان اصلی در پلیر های مختلف روش هایی را که در ادامه مطلب ذکر شده است را انجام دهید
با ما همراه باشید...
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 1061 | persianhab |
![]() |
0 | 449 | persianhab |
![]() |
0 | 2439 | persianhab |
![]() |
1 | 1071 | persianhab |
![]() |
0 | 835 | admin |
![]() |
0 | 665 | admin |
برای تغییر دوبله یا تماشاکردن فیلم به صورت زبان اصلی در پلیر های مختلف روش هایی را که در ادامه مطلب ذکر شده است را انجام دهید
با ما همراه باشید...
دانلود رمان زیبا و عاشقانه ی «سورنا قربانی یک رسم» به نویسندگی شهلا سورانی از سایت پرشین هاب
سلام خدمت بازديد كنندگان عزيز و محترم پرشين هاب ، قراره هرشب داخل اين پست يك صفحه از قرآن همراه با ترجمه بزاريم و ختم قرآن برگزار كنيم
خوشحال ميشيم در اين امر خير با ما همراه باشيد و در ثواب آن با ما شريك بشيد.
وعده ديدار هرشب ساعت 22:00
در اين پست براي شما عزيزان دعاي عهد را همراه با ترجمه و صوت با صداي استاد فرهمند قرار داديم.
در ادامه با ما همراه باشيد...
این بار پرشین هاب برای شما عزیزان مجموعه ای از اسم ها رو برای استفاده به عنوان نام پروفایل در شبکه های اجتماعی جمع آوری کرده.
برای مشاهده لیست اسامی به ادامه مطلب مراجعه کنید...
خلاصه داستان :
تارا دختری که تا سن بیست سالگی زندگی نسبتا آرومی رو داشته، با فرار پدرش از ایران مجبور به ترک خونه اش میشه.
صمیمی ترین دوست پدرش سرپرستی اون رو به عهده میگیره و از این پس فصل جدیدی از زندگی تارا رقم میخوره…
.
براي مشاهده ادامه متن بر روي عكس يا عنوان مطلب كليك كنيد
.
.
خلاصه داستان:
رمان لیلی عاشق است داستان دختری ِ که نازپرورده و عزیز کرده ی خانواده ی خودش و خانواده ی خاله اش هست !
پدر و مادر لیلی بعد از ده سال دعا و درمان به لیلی رسیدن ! و شرایط ی که لیلی داره باعث بیش از حد بچه موندن ش شده !
داستان از تولد ۱۸ سالگی لیلی و علاقه و وابستگی بیش از حد اون به پسر خاله اش شروع میشه !
شهاب (پسرخاله ی لیلی)در شرف ازدواج با همکار خودش سپیده ست اما باید دید واکنش اون به این همه وابستگی لیلی چیه ! و ایا اون هم حسی به لیلی داره ؟
شهاب ۹ سال با لیلی اختلاف سنی داره و یه جورایی اونقدر همه ی مسئولیت های لیلی رو با میل خودش انجام داده که حکم برادر بزرگتر یا پدری به گردن لیلی داره !
و خانواده هاشون جز یه حس ساده ، هیچ حس دیگه ای رو بین لیلی و شهاب نمی تونن قبول کنن !
در این بین کمی هم به زندگی اطرافیان لیلی خواهیم پرداخت !
برای دانلود به ادامه مطلب مراجعه کنید
قسمتی از این رمان خواندنی:
اسمم آسمانه! بابا میگه :
- اسمت رو گذاشتم آسمان چون نزدیک بود از دستت بدم! مادرت زمین خورده بود. منم رو کردم به آسمان و گفتم: خدایا! اگه بهم برگردونیش اسمش رو میزارم آسمان تا خیلی بهت نزدیک باشه! اونم خدایی کرد و هم تورو بهم برگردوند و هم مادرت رو…
حالا من آسمانم نزدیکم بهش ولی گاهی هم باهاش قهر می کنم. می دونم اون قهر نمی کنه و هوامو داره ولی بازم…شرم گاهی اجازه نمیده به زبون بیارم پشیمونیم رو! خودش برام امتحاناتی رقم زده که همه سخت هستن و من خوب می دونم آخر این همه سختی و درد شیرینی و آرامشی خوابیده که ارزشش رو داره! ارزش نفس کشیدن، گریه کردن، کابوس دیدن و ارزش گفتن از ترس هایی که گاهی تنت رو می لرزونه! اما باید حرف زد و من حرف می زنم.
.
براي مشاهده ادامه متن بر روي عكس يا عنوان مطلب كليك كنيد
تعداد صفحات : 2